خسته ام از تظاهر به ایستادگی
از پنهان کردن زخم هایم
زور که نیست
دیگر نمیتوانم بی دلیل بخندم
و
با لبخندی مسخره وانمود کنم همه چیز رو به راه است
اصلأ دیگر نمیخواهم که بخندم
میخواهم لج کنم ، با خودم ، با تو ، با همه ی دنیا
چقدر بگویم فردا روز دیگریست و امروز بیاید و مثل هر روز باشی
خسته ام .... از تو .... از خودم .... از همه ی زندگی
میخواهم بکشم کنار ! از تو .... از خودم ..... از همه ی زندگی
نظرات شما عزیزان:
|